وای وای خدایا برادر تشنم
دست و پا میزنه برابر چشمم
می غلته رو خاک و تنش پر از خونه سرش پر از خونه
قاتل با چکمه روشو برمیگردونه سرش پر از خونه
خواهرت بمیره که قبل جون دادن
یه عده با عصا به جونت افتادن
اینهایی که از هم سرت رو دزدیدن
امروز خلخال دخترت رو دزدیدن
آی حالت چشماشو کسی نمیبینه
وقتی اون چکمه پوش نشسته رو سینه
رگهای خونینش منو صدا کردن
زنده زنده سر از تنش جدا کردن