شمع و گل و پروانه یارم می و پیمانه
بنشسته ام در شادی در بزم من پروانه
می خنده زد بر جامم
دنیا بود بر کامم
برده بهار ای ساقی
از دل قرار ای ساقی
زان باده آتش گون
جامی بیار ای ساقی
می خنده زد بر جامم
دنیا بود بر کامم
گرچه به لب خاموشم
چون جام می در جوشم