آهنگ خواهم آمد عبدالحسین مختاباد
خواهم آمد با ترانه ی عاشقانه ای بر لب
خواهم آمد چون پرنده ای رو به روشنی در شب
دیار من ای بهشت روشن، جهان من آشیانه من
جدا ز تو در دیار غربت غمی دلم را گرفته دارد
روزی دارم همنشین غم هم زبان تنهایی
شب در رویا پر کشم سویت ای دیار رویایی
دیار من ای بهشت روشن، جهان من آشیانه من
جدا ز تو در دیار غربت غمی دلم را گرفته دارد
خوشا دمی کاشیان کنم در دیار خود با نگار خود
بگویم از درد غربت و رنج دوری بیشمار خود
اگر در اینجا نشسته ام، پرنده ای پر شکسته ام
غریبه ای دور از آشیان،
پرنده ای خسته دل ز کوچ
رها در این آرزوی کوچ
جدا زیاران مهربان
دیار خوبم مرا صدا کن
زرنج غربت مرا رها کن
رمیده جانم ز رنج غربت
هم آشیانم مرا آشنا