قصه بی وفایی دیگه گفتن نداره
این همه دروغ تو حرفات واسم شنفتن نداره "
آخه این قلب منه که هر دفعه بد میشکنه
وقتی که تو نیستی عزیز تو غربتت جون میکنه "
میدونم چشاش قشنگه ولی اون قلبی نداره
پای هر عشقی بشینه میره و تنهاش میذاره "
آخرش میشی مثل من دیگه تنها دلشکسته
چشمای منتظر من عمریه به پاش نشسته "
میون سیل مصیبت سپر بلات کی بوده
چرا ول کردی و رفتی بگو علتش چی بوده "
تیر خلاصمو زدی با همه بی محلیات
حالا که اینطور شده هر چی میخواد سرت بیاد "
نگو که به من یه آشناس دیگه باورم نمیشه
از جلو چشام تو دور شو برو واسه همیشه
یه روز با من یه روز با اون نفرتو از چشام بخون
آخر این ولگردی هات جداییه اینو بدون "