سر هیچ و پوچ دوباره با دل من لج کردی
اومده بودم پیش روت کمی راتو کج کردی
سر و سنگین شدی با من حرفاتو حاشا کردی
واسه گذشتن از دلم بهونه پیدا کردی
میدونم زیر قرض دلم به چشمای تو باختم
میدونم تو اوج نا امیدی تورو شناختم
میخونم آخه رفتن تو واسم آیه یاسه
حکایت این دلم آره حکایت خود سیزده نحسه
میزنی تیر خلاصو با زبون بی زبونی
کاش میشد همین یه بارو نری و اینجا بمونی
میشم از جنس یه آینه وقتی تو بگذری از من
تو با آخرین نگاهت بزن این آینه رو بشکن
میدونم زیر قرض دلم به چشمای تو باختم
میدونم تو اوج نا امیدی تورو شناختم
میخونم آخه رفتن تو واسم آیه یاسه
حکایت این دلم آره حکایت خود سیزده نحسه
منبع: بیتاب 74