زیر درخت گل غزل میخوندم غم دنیا رو از دل میتکوندم
تو رویای خودم چشمامو بستم یکی اومد نشست کنار دستم
من نفهمیدم کج به کجاست نقل کجاست ای دل غافل
دیدم نشستنش قلبمو لرزوند زبونم توی شاه بیت غزل موند
دیدم که شادی گنگ یه احساس خط انداخت رو شیشه دل مثل الماس
من نفهمیدم کج به کجاست نقل کجاست ای دل غافل
دیدم نگاش پر از عشق و صفا بود انگار با دل من آشنا بود
دیدم صداش برام چه تازگی داشت توی گوشم طنین زندگی داشت
باز نفهمیدم کج به کجاست نقل کجاست ای دل غافل
توی لحظه شکوه عشقو دیدم به همون که دلم میخواست رسیدم
اما حیف تا نگاه کردم به اون مرد دیگه اون عشق و رویامو ندیدم
دیدم از کف من آرزو رفته اون رفته دلم اما وا رفته
تازه نفهمیدم کج به کجاست نقل کجاست ای دل غافل
حیف دیر فهمیدم کج به کجاست نقل کجاست ای دل غافل