بس دویدم در پیِ قطرهء آبی جلوه گر شد پیش چشم من سرابی
چی بگم با کی بگم این دل تنها هاج و واج بین مرگُ التهابی
کاشکی این نطفه میخشکید تا میمُرد
این همه زخم دَمادم نمی خورد
زندگی درد و دشنه خوردنه تشنه رفتن پای چشمه مُردنه
رنج .... توی دست فشردنه زیر بار غصه جون سپردنه
کاشکی این نطفه میخشکید تا میمُرد
این همه زخم دَمادم نمی خورد
http://iranmusicc.com
آرزو جون رو به لب رسوندنه زخم خنجر توی دل نشوندنه
خسته از امروز و فردای سیاه عمری پشت درِ بسته موندنه
کاشکی این نطفه میخشکید تا میمُرد
این همه زخم دَمادم نمی خورد